معنی کسر کردن - جستجوی لغت در جدول جو
کسر کردن
(رَ بَ تَ)
کم کردن. کاستن
ادامه...
کم کردن. کاستن
لغت نامه دهخدا
کسر کردن
کاهیدن
ادامه...
کاهیدن
تصویر کسر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
کسر کردن
کاستن
ادامه...
کاستن
تصویر کسر کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
کسر کردن
کَسر کَردَن
للخصم
ادامه...
لِلْخَصْمَ
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کسر کردن
Deduct
ادامه...
Deduct
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کسر کردن
کَسر کَردَن
déduire
ادامه...
déduire
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کسر کردن
کَسر کَردَن
หักออก
ادامه...
หักออก
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
کسر کردن
کَسر کَردَن
کٹنا
ادامه...
کٹنا
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به اردو
کسر کردن
کَسر کَردَن
বিয়োগ করা
ادامه...
বিয়োগ করা
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
کسر کردن
کَسر کَردَن
差し引く
ادامه...
差し引く
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
کسر کردن
کَسر کَردَن
kupunguza
ادامه...
kupunguza
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
کسر کردن
کَسر کَردَن
düşürmek
ادامه...
düşürmek
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
کسر کردن
کَسر کَردَن
扣除
ادامه...
扣除
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به چینی
کسر کردن
کَسر کَردَن
להחסיר
ادامه...
להחסיר
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به عبری
کسر کردن
کَسر کَردَن
빼다
ادامه...
빼다
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
کسر کردن
کَسر کَردَن
mengurangi
ادامه...
mengurangi
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
کسر کردن
کَسر کَردَن
घटाना
ادامه...
घटाना
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به هندی
کسر کردن
کَسر کَردَن
aftrekken
ادامه...
aftrekken
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
کسر کردن
کَسر کَردَن
dedurre
ادامه...
dedurre
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کسر کردن
کَسر کَردَن
deducir
ادامه...
deducir
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کسر کردن
کَسر کَردَن
віднімати
ادامه...
віднімати
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کسر کردن
کَسر کَردَن
вычитать
ادامه...
вычитать
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به روسی
کسر کردن
کَسر کَردَن
odliczać
ادامه...
odliczać
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
کسر کردن
کَسر کَردَن
abziehen
ادامه...
abziehen
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
کسر کردن
کَسر کَردَن
deduzir
ادامه...
deduzir
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر کار کردن
کار کردن
کار کَردَن
به کاری پرداختن، به کاری مشغول بودن، به کار بستن، به جا آوردن، جنگ کردن، کارزار کردن، عمل کردن
ادامه...
به کاری پرداختن، به کاری مشغول بودن، به کار بستن، به جا آوردن، جنگ کردن، کارزار کردن، عمل کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر بسر کردن
بسر کردن
باخر رسانیدن چیزی را بسر بردن، موافقت کردن با چیزی
ادامه...
باخر رسانیدن چیزی را بسر بردن، موافقت کردن با چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر کسب کردن
کسب کردن
بدست آوردن، حاصل کردن
ادامه...
بدست آوردن، حاصل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر کور کردن
کور کردن
نابینا ساختن اعماء
ادامه...
نابینا ساختن اعماء
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر کار کردن
کار کردن
((کَ دَ))
عمل کردن، به جا آوردن، به کاری پرداختن، تأثیر کردن، کارگر شدن
ادامه...
عمل کردن، به جا آوردن، به کاری پرداختن، تأثیر کردن، کارگر شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویر کار کردن
کار کردن
Work, Labor
ادامه...
Work, Labor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر کسب کردن
کسب کردن
Earn, Gain
ادامه...
Earn, Gain
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر کور کردن
کور کردن
Blind
ادامه...
Blind
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر کسب کردن
کسب کردن
کَسب کَردَن
ganhar
ادامه...
ganhar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر کار کردن
کار کردن
کار کَردَن
trabalhar
ادامه...
trabalhar
دیکشنری فارسی به پرتغالی