جدول جو
جدول جو

معنی کسر کردن - جستجوی لغت در جدول جو

کسر کردن
کاستن
تصویری از کسر کردن
تصویر کسر کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
کسر کردن
کاهیدن
تصویری از کسر کردن
تصویر کسر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
کسر کردن
Deduct
تصویری از کسر کردن
تصویر کسر کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کسر کردن
deduzir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
کسر کردن
abziehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
کسر کردن
odliczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
کسر کردن
вычитать
دیکشنری فارسی به روسی
کسر کردن
віднімати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کسر کردن
deducir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کسر کردن
déduire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کسر کردن
dedurre
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کسر کردن
aftrekken
دیکشنری فارسی به هلندی
کسر کردن
घटाना
دیکشنری فارسی به هندی
کسر کردن
mengurangi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
کسر کردن
خصم
دیکشنری فارسی به عربی
کسر کردن
빼다
دیکشنری فارسی به کره ای
کسر کردن
להחסיר
دیکشنری فارسی به عبری
کسر کردن
扣除
دیکشنری فارسی به چینی
کسر کردن
差し引く
دیکشنری فارسی به ژاپنی
کسر کردن
düşürmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
کسر کردن
kupunguza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
کسر کردن
หักออก
دیکشنری فارسی به تایلندی
کسر کردن
বিয়োগ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
کسر کردن
کٹنا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بسر کردن
تصویر بسر کردن
باخر رسانیدن چیزی را بسر بردن، موافقت کردن با چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کسب کردن
تصویر کسب کردن
بدست آوردن، حاصل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کور کردن
تصویر کور کردن
نابینا ساختن اعماء
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار کردن
تصویر کار کردن
((کَ دَ))
عمل کردن، به جا آوردن، به کاری پرداختن، تأثیر کردن، کارگر شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کار کردن
تصویر کار کردن
به کاری پرداختن، به کاری مشغول بودن، به کار بستن، به جا آوردن، جنگ کردن، کارزار کردن، عمل کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کار کردن
تصویر کار کردن
Work, Labor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کسب کردن
تصویر کسب کردن
Earn, Gain
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کور کردن
تصویر کور کردن
Blind
دیکشنری فارسی به انگلیسی